اسلایدر

بهشت

درد و دلها, و داستان غم انگیز _Pretty Boy story

داستان واقعی زیباترین پسر شهر _ The true story of the most beautiful boy

بهشت
[ چهار شنبه 18 آبان 1396برچسب:غم و غصه, ] [ 19:14 ] [ محمد باقر ] [ ]


قسمت تهمت
[ یک شنبه 28 آذر 1395برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 14:57 ] [ محمد باقر ] [ ]


محمد باقر نفرت انگیز !!!
[ سه شنبه 30 فروردين 1395برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 22:31 ] [ محمد باقر ] [ ]


رویا
[ دو شنبه 24 فروردين 1395برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 16:0 ] [ محمد باقر ] [ ]


عرضه مرگ

عرضه مرگ

 

 

 

مرگ عرضه می خواهد!!!

 

حرف مرگ میزنی ، عرضه مرگ نداری !!!

 

کدام یک از ماها تحمل شنیدن خبر بیماری لاعلاج را داریم؟

 

روز اول عید به همراه خانواده به مزار رفتگانمون رفتیم . دو تا قبر در کنار هم با دو عکس پسر بچه کوچولو که برادر هم بودن و دست رو کول همدیگه گذاشته بودن رو دیدم دلم بدجوری سوخت هر دو  با هم فوت شده بودن، از فامیلهاشون که سر قبر فاتحه می خوندن سوال کردم یکیشون گفت:عید پارسال که رفته بودن گردش تصادف کردن پدر و مادرشون هیچ چیزشون نشده و فقط این دو تا فوت شدن

اشکم ریخت با خودم گفتم خدایا: این کوچولوها عرضه مرگ دارن، ما نداریم؟ ما باید بزرگ بشیم تا بگیم عرضه مرگ داریم؟ باید از زندگی سیر بشیم بگیم عرضه مرگ داریم؟باید زندگی ببینیم بعد عرضه مرگ داشته باشیم؟یا باید به همه آرزوهامون برسیم بعد بگیم مرگ حق است؟ بچه هایی که نه زندگی دیدن، نه روزهای قشنگ مدرسه ،نه آرزوهاشون، نه پول، نه ثروت ، نه کشورهای خارجی، و نه بچگی و ...

این است رسم زندگی، برو زندگی کن بعد همش از خدا ناراحت شو که چرا به چیزایی که می خوای نمی رسی !!! خدایا توبه

 وقتی موقع رفتن از کنار قبرها "قدمهایی که از لابه لای قبرها بر می داشتم" با خودم به دنیای واقعیت ( آخرت ) فکر می کردم، تو این فکر بودم الان این مرده ها تو کجا ها هستند چطور زندگی می کنن؟ دنیای اونا چه رنگیست؟ اینقدر هوس دنیای اونا رو کردم که می خواستم در یکی از همین قبرها دراز بکشم و چشمامو ببندم و برم عالم آخرت. اما حیف که نمی تونستم چون همه جای قبرستان شلوغ بود.من اون عرضه رو نداشتم حتی عرضه یه دقیقه دراز کشیدن در قبر خالی، یاد پسر عمه ام افتادم که مثل شیر بود زمانی که پدرش از خونه پرتش کرده بود و دنبالش گرفته تا بگیره کتکش بزنه پسر عمه ام به همون قبرستان رفته بود و در یکی از همون قبرهای خالی دراز کشیده بود تا پدرش دست از او برداره اما در همون قبر خالی خوابش گرفته و تا صبح خوابیده بود و تعریف دنیای دیگه رو برایمون می کرد که موهای بدنمون سیخ وا می ایستاد و همون پسر عمه ام الان طلبه شده و اون کجا من کجا؟

زندگیتو باختی محمد باقر، زندگیتو باختی

یک دقیقه نتونستی تو قبر خالی و آن هم در "روشنایی روز" دراز بکشی تا شاید آدم می شدی!!! از پسر خالت یاد بگیر که شب تا صبح داخل قبر خالی در قبرستون و آن هم  "در تاریکی شب" خوابید

خدایا خودت کمکم کن

[ شنبه 11 فروردين 1395برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 23:10 ] [ محمد باقر ] [ ]


بس کن محمد باقر

 

بس کن گوشهای روحت رو هم بردی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این قدر نق نق زدم خودمم از نق نق های خودم خسته شدم !!! آخه مگه کسی پیدا میشه به نق نق های من گوش کنه توی دنیای بیرونیم به کسی بگم میگه بابا تو هم بس کن بگو بخند حال کن چیه گرفتی به خودت؟ همش فکر و فکر و فکر . خودمم خسته شدم میرم بیرون همه رو میبینم . همه یه جور منم یه جور . خاصم خاص . یکی هم باید بهم بگه آقای خاص !!! واقعا در نوع خودم خاصم !! مگه مثل خودم یافت می شود ؟ نخیر اصلا مثل خودم نیافتم خودمم خودمو نمی خوام از خودم نق نق هام از همه حرکاتم رفتارم دینم اخلاق خودمم بدم میاد چه برسه به دیگران !!!

اینقدر توی دلم نق نق کردم که دل خودمم گفت بسه بابا گوشهای دلت رو هم بردی!!!

یا اینقدر توی وجودم نق نق کردم که وجودم هم از دستم عصبانی شد!!!
یا اینقدر نق نق توی خودم نگه داشتم که روحم رو هم آزردم!!!
یا اینقدر با خودم گفتم گفتم گفتم که گوشهای روحمو هم بردم!!!
یکی بهم نگفت بس کن محمد باقر خستم کردی!!!

باید یه آدم مسخره کننده ای پیدا کنم همینطور که همه رو مسخره میکنه می خنده یکم هم بهم بخنده بگه تو چقدر بدبختی پسر !!! واقعا همینطوره !!! هیچ یک از حرفامو بیرون نگفتم ( بنازم به مثل چینی که میگه: دوستی پیدا کن تا با من در غصه ها شریک باشه دوستی که بخنده خودمم میتونی به راحتی پیداش کنم ) آخه بیرون هم حرفتو گوش می کنند؟ کدومشون میگه بگو خودتو خالی کن من می شنوم ؟ باید یکی پیدا بشه مثل ... که دروغکی بگه بگو من شنونده ام و تو حرف بزنی و اون از سر تا پا اندازت کنه و ... خودتو خسته نکن محمد باقر . غم و غصه و نق نقتو رو نگه دار درونت و خواستی بیرون بریزی توی هوا بریز خدا می شنوه . اما اگه خسته شدی تو روحت نگه ندار روحت هم از دستت خسته میشه جسم پاکت هم دیگه بهت نمی نازه از غم ها و غصه هات تحملش تموم میشه !!! دلت میگه بریز بیرون بابا خنک شو . قلبت میگه دیگه جا پر شده از این پس غم و غصه نیار تو . و وقتی مثل ( یه توپ که اونم زیاد باد بدی توش می ترکه ) قلب تو هم زیاد غصه بدی توش ممکنه بترکه سکته کنی پس قلبت هم از دستت ناراحت میشه میگه بریز بیرون دیگه جا نیست !!! کجا میخوای بریزی محمد باقر ؟

تو کدوم خراب شده؟

بسه دیگه محمد باقر اینقدر غصه نخور . دلت خیلی وقته از خیلی ها شکسته قلبت هنوز فشار تحمل میکنه !!! می خوای قلبتو هم از دست بدی؟ قلبی که همش میگه بریز بیرون دیگه جا نیست !!! آخه کجا بریزم ؟ آشقال دونی از این چیزا قبول نمی کنه !!! خونه خودت نمی تونی بریزی قلب بقیه رو هم پر میکنی !! خونه کسی نمی تونی بریزی ممنوعه !! کوچه نمی تونی بریزی بهت می خندند !!! خیابون نمی تونی بریزی می گند دیوونه شده !!! کوه و دشت و خرابه شده ها هم بریزی ریخته نمیشه اونا بی خیالند توجهی ندارند قلب هم میخواد جایی ریخته بشه که بهشون توجه بشه . پس تو خودت نگه دار . نگه دار محمد باقر یه روز که از این دنیا خلاص شدی ببر پیش خدا و بگو خدایا قلکم رو بشکن خدا می شکنه و همشونو می شماره . خدایا من قلک قلبم پر شده دیگه جایی نداره که غم و غصه های جدیدمو توش بریزم  می ترسم مثل توپ فوتبال بترکه  و سکته کنم !!! مجبورم یه جایی پیدا کنم بریزم تا یکم قلک قلبمو آروم کنم خدایا منو ببخش که جز دنیای مجازی نتونستم بهترین جا رو پیدا کنم آرومم کن خدا آرومم کن


[ یک شنبه 17 آبان 1394برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 21:55 ] [ محمد باقر ] [ ]


آخر غم

 

آخر غم و غصه

 

کاش جای گوسفند سر بریده میشدم

بسم الله الرحمن الرحیم

روزهایی توی زندگی آدم میره و میاد که دلمون شاد میشه و یا غصه دار میشه . شادی حدی نداره آخر شادی رو دیگه خودتون میتونید مثال : بعضیا جایزه بزرگ می برند شاد می شند و اگه بزرگترین جایزه رو ببرند خیلی شاد می شند و بعضیا چون نمی تونند جایزه ببرند و یا با کار خاصی دیگه ای شاد باشند به بقیه ظلم میکنند مثلا کسی حق حقوق بقیه رو میخوره خودشو شاد میکنه و یا ... بعضی ها هم با هیچ چیزی نمی تونند شادی کنند مجبورند با چیزهایی مثل :گردش تفریح آبتنی جک و ... و بعضیا هم با اذیت دیگران شاد می شوند مثل مسخره کردن و اسم رو اسم کسی گذاشتن و جلوی همه اون بیچاره رو مسخره و اذیت میکنه تا خودشو شاد کنه و بقیه رو هم بخندونه و پیش بقیه محبوب باشه و اما بعضیها هم از هر چیزی نا امید می شند و می خوان دنیا رو بی خیال باشند و شادی کنند اما نمی دونند چطور !!! مجبورند به بزرگترین گناهانی روی بیاورند تا بلکه شاد باشد گناهانی مثل نوشیدن مشروب . و یا اکس می اندازند و یا حشیش می کشند تا دیدشون باز بشه و دنیارو سخت نگیرند اما بعد بدبخت تر میشند و نمی تونند ترکش کنند

شادی به چه قیمتی؟

و اما غصه به چه قیمتی؟

شاید این جمله ( غصه به چه قیمتی ) براتون عجیب باشه !!! درسته چون کسی غصه داشته باشه تا بیاد اون رو به قیمتی بخره . غصه خریدنی نیست غصه به زور تحویل آدم داده میشه . کسی غصه دوست نداره اما غصه ها تقسیم شده اند برای کسایی بیشتر و برای کسایی کمتر . مثل رزق. رزق هم تقسیم شده است و غصه هم همینطور

بعضی وقتها آنقدر غضه آدم زیاد میشه که آخرش از کوره در میره مثل شادی !!! شادی رو میخوای بخرند دست به هر کار ممکن و نا ممکن می زنند تا شادی کنند آخرش میرند سمت حرام مثل مشروب و ... اما غصه رو میخوای بفروشی نمیتونی دست به هر کاری بزنی می بینی فروختنی نیست !!! بعضیا وقتی می بینند فروختی نیست پرتش می کنند اونو و بی خیال میزارند میرند ولی اونایی که قلب مهربونی دارند نمی تونند پرتش کنند اونا محکم بغلش می کنند تا بلاخره غصه هاشو نو درمان کنند مثلا : بی خیالا وقتی می بینند مادرشون مریضه و با پول و عمل و نگهداری زیاد درمان میشه بی خیال می شند و راضی به مرگ مادرشون می شند اما بعضیا این درد و غصه رو اونقدر تحمل می کنند و خودشونو اذیت میکنند تا غضه رو شادی کنند و غضه رو اینطور از خودشون دور می کنند

اما غصه فقط همین نیست !!! غصه میتونه چیزهای زیادی باشه مثل هر بلا مریضی و ... هر بد شانسی بدبختی و ... اینا بعضی وقتها اینقدر زیاد می شوند که بلاخره فرد بدبخت سر خم میکند و به قسمت الهی راضی میشود و اما اگه خدا زیاد امتحانش کند آخر که تحملش تموم شد از خدا نا امید شده و رو به سمت گناه می آورد و اگه باز زیاد و زیاد تر شد خودشو جای بقیه میزاره و میگه من از اون نفر مقابل بدبخت تر نیستم بازم به خودش روحیه میده و اما بازم بدبختی بیاد سراغش و وقتی می بینه هیچ آدمی بدبخت تر از اون نیست خودشو جای حیوون قرار میده میگه خدای من بازم جای شکر باقیست من رو انسان آفریدی و اگه حیوان می آفریدی الان بار می بردم بار می کشیدم و اما اگه باز بدبختی بیشتر از اون سراغش بیاد باز چشماشو می چرخونه میگه : خدایا بازم شکر من انسان آفریده شدم و گوسفند نیستم که روز عید قربان برای اینکه آدما شاد باشند سرمو ببرند و گوشتمو کباب کنند تا برای شادیشون من قربانی بشم

اما بعضی وقتها غصه به جایی میرسه که آدم دعا میکنه : خدایا کاش به جای اون گوسفند سر منو می بریدند کبابم می کردند تا از دست این دنیا خلاص میشدم : چقدر سخته خدا چقدر سخت!!!

 

خدایا هیچ کسی رو اینطور غصه دار نکن من گرفتارش شدم می تونستم منم با چیزایی که گفتم شاد باشم اما خودت هم میدانی که میدانم گناه چیست؟ ثواب چیست ؟ عذاب قبر و آخرت چیست؟ دستمو بگیر نزار منم برم سمت گناه. دست بقیه رو بگیر نزار به درد من مبطلا بشند  

 


[ جمعه 8 آبان 1394برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 18:23 ] [ محمد باقر ] [ ]


دلگیرم

 

دلگیرم از همه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قدم میزنم تو کوچه ها خیابانها پارکها . تنهای تنها . خدایا می توانستم تنها نباشم میتونستم منم چندین دوست و چندین همدم داشته باشم درسته؟میتونستم از صبح تا شب باهاشون خوش باشم بدون اینکه ذره ای به فکرت باشم . خدایا همین الان که قدم زنان فکر می کنم می تونستم با چندین نفر قدم بزنم منم مثل اونا بگم بخندم شاد باشم بدون خدایم باشم همه جوره متلک بپرونم و قهقهه . وشبها هم بدون اینکه با تو حرف بزنم آروم باشم با دوستام پیامک بازی کنم و هزاران سرگرمی خلاف دیگر که با سرگرمی هام تو رو از یاد ببرم اما همش گفتم خدا خدا خدا و دیگر هیچ

دوستانی که میان پیشم فقط باهاشون سلام علیک میکنم رو بهشون نمیدم پر رو میشند حرف زشت می زنند روشون نمی خندم تا سوء استفاده نکنند پیششون نمیرم چون با من جور نیستند . خدایا منم میتونم خودمو با اونا جور کنم نه؟به خاطرت خدا که خدایی دارم ازشون دورم . آخه دوست خوب کجا بود؟هر کی رو پیدا کنی یه ایرادی داره فقط حرف میزنند کو همدلی؟کو خداشناسی؟ تنهای تنها. اینقدری که تحمل خودمو هم ندارم چه برسه به تحمل دیگران . خدایا چشمم همه جورشو می بینه اگه میخواستم منم تنها نباشم دست و پا و دهن و گوش و چشمم باز بود همه جورشو میتونستم اما خدا جون خودم خودمو بستم به خاطر تو . چه کنم خیلی قانون گذاشتی دست به هر چیزی میزنم میبینم گناهه . مجبورم تنها باشم تنها برم تنها بیام و حتی تنها بمیرم . 

دلگیرم ازت خدا دلگیرم ازت . کسی رو اذیت نکردم اذیتم کردند . به کسی ظلم نکردم عذابم دادند . به همه رحم کردم رحمم نکردند . به کسی بد نگفتم بهم بد گفتند . به کسی تهمت نزدم بهم تهمت زدند . کسی رو مسخره نکردم مسخره ام کردند . به اسم کسی اسم بد نزاشتم اسممو عوض کرده اسم بد برام گذاشتند تا بخندند . قهقهه برند شاد باشند خدا یا اگه با اذیت کردن من بندگانت میخوان شاد باشن اشکالی نداره فقط به شرطی که تو ازم راضی باشی . اگه تو هم راضی نباشی دیگه تنها کارم گریه است باید همش گریه کنم تا خودمو خالی کنم . خدایا دلگیرم ازت دلم گرفته ازت . خدایا دلگیرم ازت از بندگانی که آفریدی تا با مسخره کردن من شاد باشند چرا چیزی بهشون نگفتی ؟ مگه من کیو داشتم که پشتم وایسته؟ میخواستی سرت گرم شه؟ آخه من که به جز تو کسی رو نداشتم تا جوابشونو بده؟ خودمو بهت سپرده بودم میتونستی این کارو بکنی ولی نکردی !!! دلخورم کردی . هنوز هم پشتم نیستی هنوز هم می بینمشون دارند مثل شیر از کنارم رد می شند مجبورم خودم خودمو قایم کنم تا منو نبینند قبلا خودمو قایم نکردم بهت سپرده بودم ازم مواظبت نکردی چیز خاصی ازت ندیدم دلگیر شدم ازت خدا دلگیر شدم

چیزی بهشون نگفتی پشتم وا نیاستادی سرمو انداختم پایین رفتم انگار بی خدا بودم اذیتم کردند خدایا همش اون دنیا اون دنیا نکن خسته شدم از اون دنیا . کفر نمی گم واقعا خسته شدم چقدر تحمل کنم؟ شاید اون دنیا به درد شما بخوره ولی به درد من نمی خوره تو جوابشونو اون دنیا میدی اما من راضی به جواب تو اون دنیا نیستم این حق منه که حق خودمو خودم انتخواب کنم خودم اذیت کشیدم پس این حق منه که خودم انتخواب کنم من این دنیا رو انتخواب می کنم اگه شما اون دنیا رو انتخواب می کنی این حق من نیست حقمو داری ضایع می کنی !!! میخوام حقمو خودم انتخواب کنم . من این دنیارو انتخواب میکنم میخوام این دنیا جوابشونو بدی نه اون دنیا . اگه این دنیا جوابشونو ندی خدایا حق منو ضایع کردی خودتو هم حلال نمیکنم . من راضی نیستم حقمو انتخواب کنی . خدایا جوابشونو تو این دنیا بده خسته شدم از دستشون جوابی بهشون بده . جوابی بده تا دیگه از این دنیایت خسته نشم . چقدر بگم؟ دیگه خسته شدم تو نت مینویسم جای خاصی به ذهنم نمیرسه . اینجا می نویسم و تو رو به آفریدگاریهایت قسم میدهم هر روز بخون و در مورد من یکم حق بده اینقدر منو با بندگانت اذیت نکن خسته ام از دستشون

بزار بسوزم از اینکه حقم داره از دستم میره . پشتم خیلی وقته که خالیست هیچ کی پشتم نیست خسته شدم تو این خراب شده . دردتو بگو تو این خراب شده . آه بکش تو این خراب شده . فریاد بکش تو این خراب شده . گم و گور شو تو این خراب شده و بمیر تو این خراب شده . تو که کسی رو نداری

گریه کن به حال خودت محمد باقر گریه کن



[ یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:به قلم محمد باقر ,,, غم و غصه, ] [ 21:23 ] [ محمد باقر ] [ ]


صفحه قبل 1 صفحه بعد